شب قدر
شـب قـدر اسـت بیـا قــدر بدانیـم کـمی / خـانه دل ز گـناهان بتــکانیم کــمی
شعله افتاده به ملک دلم از فرط گناه / دوست را از دل این شعله بخوانیم کمی
روح را صیقــل آیینـه دهیـم از دل و جـان / آه را تـا ملکـوتش بـرسـانیـم کــمی
و ارادت بنـماییـم و بگـوییـم " الـغـوث " / نـاله را تا به فلـک بـاز رسـانیم کـمی
ای دوست مهربان!
اگر زخمی چشیدی گهگاهی از زبان من،
اگر رنجیده خاطر گشتی از لحن ِ بیان من،
حلالم کن و بعد امشب دعایم کن...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی